درخواست طلاق به خاطر تحقیرهای شوهر

لاله برای جدایی از شوهرش اقدام کرده است. او زنی است که زندگی پر از فراز و نشیبی داشته است. او برای اعتمادآنلاین از دلایل این جدایی می‌گوید.

*چرا قصد داری از همسرت جدا شوی؟

چون من خیلی وقت است که دارم تنها زندگی می‌کنم و حضور او در زندگی من فقط نمایش است.

*چند سال است که ازدواج کرده‌ای؟

ما itj سال قبل ازدواج کردیم. درست در روزهایی که برایم با مرگ یکسان بود.

*چه اتفاقی برایت افتاده بود؟

من همه اعضای خانواده‌ام را در یک تصادف از دست دادم. ما همگی مسافرت رفته بودیم. تصادف کردیم و تنها کسی که زنده ماند، من بودم. بعد از آن چیزی بجز مرگ برایم مهم نبود، حتی دست به خودکشی زدم.

* چطور نجات پیدا کردی؟

شوهرم سینا من را نجات داد. او از اقوام پدرم بود و در آن روزها خیلی به من کمک کرد.

*پس از او که تا این حد مراقبت بوده، چرا می‌خواهی جدا شوی؟

چند سالی است که ما با هم مشکلات زیادی داریم. او به جای حل مشکلات مرتب به من می‌گوید تو بی‌کس هستی و کسی جز من نداری، این مساله من را ناراحت کرده است.

*شما بچه دارید؟

بله، ما دختران دوقلو داریم. من آنها را خیلی دوست دارم.

*فکر نمی‌کنی می‌شود این مساله را با حرف زدن حل کرد؟

من تحصیلات دانشگاهی دارم و وقتی خانواده‌ام را از دست دادم، کار می‌کردم. بعد با سینا ازدواج کردم. سعی کردم کمتر کار کنم و وقتم را برای ترمیم خودم بگذارم. سینا به من کمک کرد اما حالا بابت کمک‌هایی که می‌کند بسیار من را تحقیر می‌کند. به همین خاطر من دیگر به این زندگی ادامه نمی‌دهم.

*نظر شوهرت چیست؟

او اصلاً راضی نیست. می‌گوید طلاق نمی‌دهد اما نمی‌خواهد رفتارش را درست کند. با این حال من تصمیم خودم را گرفته‌ام.

*بعد از جدایی چه می‌کنی؟

مدتی است دارم کار می‌کنم. بچه‌ها را خودم بزرگ می‌کنم و به آنها یاد می‌دهم اگر به کسی کمک کردند، بعد تحقیرش نکنند؛ کاری که پدرشان می‌کند.